زمستان 1384 - خداوندا هرگز نباشد که در قلبم عشق نباشد:مسعود و مهرانا
ساعت 11:44 صبح شنبه 84/11/1 بهانـه من برای زنـدگی* ... ¤ نویسنده: مسعود قاسمی و مهرانا دهقانی
ساعت 11:39 صبح شنبه 84/11/1 عشق مثل ساعت شنی است همزمان که قلب را پر میکند مغز را خالی میکند. آلبرت انیشتن ¤ نویسنده: مسعود قاسمی و مهرانا دهقانی
ساعت 11:25 صبح شنبه 84/11/1
3دروغ
آدمــارو دوست ندارم ٬ چون بــهم دروغ میگن وقتی اســم خستـــگی و تنـهایی و غم میاد تورو مجبور می کنن اونجوری که نیستی بشی هی می گن آدم باید فقط مث کویر باشه تو می خوای راحت باشی از عادتهای مسخره از تو می خوان همیــشه قلــبتــو داغـون بکنی من یه روز حصــارو بی دلــیلو بــاید بشـــکنم شما هم دعا کنید یه روز منم پرواز کنم من اینجا میان تنهاییها زندگی خوبی دارم . ¤ نویسنده: مسعود قاسمی و مهرانا دهقانی
ساعت 11:50 صبح یکشنبه 84/10/25
¤ نویسنده: مسعود قاسمی و مهرانا دهقانی
ساعت 11:38 صبح یکشنبه 84/10/25
شاید شنیده باشید که می گن برای کسی که برات تب می کنه بمیر من از کسی که خیلی زیاد دوستش دارم شنیدم که گفت: در این دوره زومونه برعکس شده، یعنی کسی که برات می میره براش تب کن. اما اینو باور کن که من می خواستم بهت ثابت کنم که اینطور نیست اما تو حتی به من مهلت ندادی حرفمو بهت بزنم، ولی باور کن هنوز هم دوستت دارم.حتی بیشتر از قبل، چون عشق یه عاشق با ندیدن کم نمــــی شه. ازت یه خواهش دارم اینکه این قسمتو خوب بخونی:
(( شما وقتی یک گلدان سفالی میسازید، داخل آن را تهی نگه میدارید تا بتوانید گل و گیاه در آن فضای خالی قرار دهید. و دقیقا همان فضای خالیست که به کمک شما میآید تا بتوانید از آن استفاده کنید. یا اگر اتاقی میسازید، فقط فضای خالی آن اتاق به کار شما میآید تا بتوانید در آن زندگی کنید. پس در مغز و ذهنتان یک فضای خالی باقی بگذارید تا جایی برای شنیدن حرفهای دیگران وجود داشته باشد.))
* تو رو به خدا قسمت می دم که باور کنی دوستت دارم ¤ نویسنده: مسعود قاسمی و مهرانا دهقانی
ساعت 11:43 صبح سه شنبه 84/10/13 تقدیم به تو ...
بیش از عشق بر تو عاشقم
¤ نویسنده: مسعود قاسمی و مهرانا دهقانی
ساعت 11:59 صبح یکشنبه 84/10/4 از روزی که رفتی همه به من می خندند! تا مدتها دلیلش را نمی دانستم ! بالاخره فهمیدم که آنها صدای تو را وقتی گفتی دوستم داری شنیده بودند! هنوز هم در انتظارم شاید بیایی! اما با خود می اندیشم اگر بیایی باز هم دوستت دارم؟ ولی می دانم چه موقع میایی! وقتی خورشید در آب دریا غرق شود! پس در ساحل به انتظارت نشسته ام! نکند دیر بیایی!!!
¤ نویسنده: مسعود قاسمی و مهرانا دهقانی
ساعت 11:45 صبح یکشنبه 84/10/4 عشق
امیدوارم هوسهای زودگذر و لحظه ای مان را با عشق اشتباه نگیریم.
¤ نویسنده: مسعود قاسمی و مهرانا دهقانی
|
خانه
:: بازدید امروز ::
:: کل بازدیدها ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: موضوعات وبلاگ ::
:: اوقات شرعی ::
:: دوستان من ::
:: خبرنامه وبلاگ ::
dadash k00maj and abji mehrana :: موسیقی :: |